نامه ای از اینشتین (کتاب هندسه،نسبیت وبعد چهارم) "نوشتهی ردولف راکر" گاهی درخاطراندیشمندان،افکارواندیشه هائی خطورکرده که درظرفیت کوچکی ازکلام معانی فراوانی گنجانده شده که تفسیردقیق آنهادرکتابی قابل گنجایش است انسان،جزئیست ازیک کل،که ما،آنرا"عالم"میدانیم،جزئی که محدودبه زمان وفضاست.اوخود،افکارواحساساتش رابه عنوان جرجدائی ازبقیهی عالم تجربه میکند.که میتوان آنرانوعی خطای باصره درخودآگاهش دانست.این خطابرای مانوعی زندان است که مارابه امیال شخصی وابرازعواطف نسبت به چندنفری که ازهمه به مانزدیکتریند محدودمی کند وظیفهی دشوارمابایداین باشد که خودراازاین زندان نجات دهیم ودایرهی عواطف خودراگسترش دهیم تا همهی موجودات زنده وسراسرطبیعت راباتمام زیبائیهایش دربرگیرد.هیچکس قادرنیست کاملا به این هدف دست یابد.اما تلاش برای نیل به آن خودبخشی ازروندآزادی وشالوده ای برای امنیت درونیست. |