تقدیم به تنهاستاری آسمان بی ستاره ام

آقای دولت آبادی،من خانواده ای رادیدم که کتابهای شمارامثل دیوان حافظ به تفال میخواندند.آنقدرخوانده بودندکه هروقت فراغتی درخانواده حاصل میشدهریک کتابی ازشمارابرمیداشت وبازمیکردومیخواند،درکری که بوجودمی آمدخوب که گوش میدادی هرچه میشنیدی میشدربطش دادبه زندگی.من امروزدلم گرفته نه امروزمدتیست دلم گرفته.رفتم کتاب سلوکت راآوردم وهمینطوربازکردم،آمد:"...انسانهاراقربانی میکنندومیگریزند،نه،قلبه گاه زندگی انسان رامیکنندومیگریزند،نه این عبارت هم آنچه رامیخواهم بیان کنم منتقل نمیکند..."