درستایش الههی جهل!
درستایش جهل هجویه ایست که آراسموس عالم وادیب هلندی وبرجسته ترین اومانیست اصلاح طلب سراغاز تحولات عصرتجدیدحیات علمی به صورت مطایبه وطنز،پاره ای ازفریبکاران ودغلبازان وعوامفریبان هم عصرخودرابه زیرتازیانهی انتقاد گرفته وبدون آنکه نامی ازفردبخصوصی ببرد نابخردیهاوجهالت های آنان راموضوع تمسخر قرارداده است
کتاب بعدازدیباچه اینگونه آغازمیشود:
آدمیان،به چسان ودرهمهی زمان،ازمن سخن میگویند؟من بیخبرنیستم که این الهه چه بدنام است حتی درمیان بزرگترین ابلهان- ودرعین حال من همان الهه ام،همان زنم که نیروی ربانیم به همه کس نورشادی میدمد:به خدایان وآدمیان،برهان ادعایم اینکه چون گامی به پیش نهادم درمیان شما سخنی برانم سیمای شمارا فروغی تابنده وبیسابقه فروپوشاند،آنگونه که دریکدم ابروانتان ازهم گشوده گشت وبا چنان نشاط وقهقهه ای ستایش خودرا به من نمایاندید که به راستی پنداشتی همهی شمائی که ازهرسومرادربرگرفته اید،همان خدایان هومر هستید که ازشراب خدایان وافیون آفریدگان سرمست ومجنون گشته اید.درحالیکه دقایقی پیش عبوس وبیحال وازخودرفته بودید.
|