ازجمهوری افلاطون: روزی درحضورمن کسی ازسوفوکلس شاعرپرسید: سوفوکلس ازحیث توانائی مردی چگونه ای؟هنوزجرات میکنی بازنی بیامیزی سوفوکلس گفت:خاموش باش ای مرد.نمیدانی چقدرشادمانم که ازبندشهوت آزادشده ام.چون برده ای که ازبندخواجه ای دیوانه وخونخوارآزادشده باشد |