افسانهی سیزیف
آلبرکامو
کامودرافسانهی سیزیف بابهره گیری ازاساطیریونان وضعیت غیرقابل انکارومحتوم ابنابشررابه تصویرمی کشد:
براساس اساطیریونان "سیزیف"پادشاه"کورینت"به دلیل بی حرمتی به خدای خدایان محکوم میشودتادرجهان سایه ها،سنگ بزرگی رابیهوده به بالای کوهی بغلتاند،آنگاه که به بالای کوه رسید،سنگ ازدستش میلغزدوفرومیغلتد.
به گفتهی کامو سرنوشت بشرچنین است،زندگی رنجباروتراژیک،ازرقابت خشن وازجنگ فرسوده وازکشتارعام گلگون شده است.به گفتهی کاموجنگ پنجاه میلیون انسان رابه هلاکت رساند ومیلونها یهودی رارژیم هیتلرقتل عام کرد.چراآدم بایددلش بخواهد درچنین دنیائی زندگی کند؟چنین مینماید که خودکشی نتیجهی منطقی این حقیقت باشد.