ازاوراق زر نگار کتابها

کارهای چپ وبلایه مکن که به دست چپت دهند کتاب

ازاوراق زر نگار کتابها

کارهای چپ وبلایه مکن که به دست چپت دهند کتاب

سقوط آلبرکامو

سقوط

آلبرکامو

کامونویسنده وفیلسوف ومعلمی ازمعلمان برجسته‌ی اخلاق بشریت

درکتاب سقوط به جهانشمول ترین وجه هستی آدمی میپردازدوبه انسان همیشه درمعرض سقوط ازارزشهای انسانی واخلاقی هشدارمیدهد.

سقوط یک رشته گفتگوست بین "ژان باتیست کلمانس"ودوستی که تصادفا درآمستردام بااو آشنا میشود.ژان درپاریس ولیل دادگستری موفقی بوده است.ازفضیلتهای خویش مغروروبه دلیل دفاع ازمتهمان فقیرمورداحترام مردم بود.یک روز که ازروی پلی بررودخانه‌ی سن میگذشت زنی رادیده بودکه روی نرده های پل خم شده است.÷س ازآنکه کمی دورشده بود،صدای شلپ آب وسپس فریادی راشنید.زن به داخل رودخانه پرت شده بودیاسقوط کرده بود.آیاژان می بایست برگرددوتلاش کندتازنرانجات دهد؟ولی اوبه ؟آرامی دورمیشود.ازآن پس،خاطی آن فریادذهن اورا به شکل دردناکی تسخیرمی کند.این فکرکه می بایست برگردد وزن را نجات دهدآرامش ذهن اورا به هم میزند.به تدریج خودرا بزدل می انگارد.ازخودمی پرسدکه آیافضیلتهایش وسیله ای برای کسب محبوبیت وموفقیت نبوده است؟او که هیچگونه اعتقادمذهبی ندارد،نمی تواند با اعتراف نزدکشیش به تسلایی دست یابد.به تذریج وباتردیدوسپس بابدبینی،تمام فضیلتها راترفندمی انگارد.نتیجه میگیرد که هرانسان خوب مانند خوداوحسابگروخودمداراست.کم کم به آنجامیرسد که تمدن را همچون شبکه ای ازریاکاری های متقابل،مردودمی شمارد.ولی اگرتمام فضیلتها تظاهروتصنع است،چرابایداین همه لذت رابرای کسب محبوبیت اجتماعی قربانی کرد؟بنابراین به برخیازلذتهای شهوانی رایج درپاریس رومی آورد.به عیاشی وهرزگی میپردازد وازهرمرحله ازعیاشی که تازگیش رابرای او ازدست میدهدبه مراحل بعدیمیرودتاآنجا که موقعیت اجتماعی ومحبوبیت حرفه ای خودراازکف میدهد وازفرانسه به افریقا می گریزد.آنجابه ناحق به عنوان جاسوس دستگیرمیشود.هنگام کمبودشدیدآب،دزدانه سهم آب زندانی دیگررامینوشد.پس ازآزادی،خودرادرآمستردام ودرالکل کم میکند.آموخته است که رفتارانسان رابه شکلی دوگانه ببیند:

به عنوان توبه کاری سرگردان وبه عنوان قاضی ای استهزاکننده.تمام کسانی که به حرفهایش کوش میدهند،سقوط خودراازموقعیت اجتماعی شایسته بازمی گویدوزیرکانه تلاش میکند به دیگران بقبولاند تا خودراهمچون او گناهکارببینند.گهگاه ایمان دورامن کودکی خودراآرزو میکند:

"ما مسیرروشنائی،پناهگاه ومعصومیت مقدس کسانی راکه خودرامی بخشایندازدست داده ایم."

آخرین صفحه های کتاب درانتظارمرگی قریب الوقوع وناگزیرنوشته شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد