ازاوراق زر نگار کتابها

کارهای چپ وبلایه مکن که به دست چپت دهند کتاب

ازاوراق زر نگار کتابها

کارهای چپ وبلایه مکن که به دست چپت دهند کتاب

حاجی آقای(۳)

حاجی آقا( 3 )

به هرحال برای آشنائی بافردچاچول بازپاردمُسائیده‌ی پاچه ورمالیده‌ی مفت برمفت چری مثل حاجی آقاکه درشرایط خاص مملکت مااوومشابهاتش برگرده‌ی یابوی مقدرات مردم بدبخت فلاکت زده سوارشده اندبایدبه کتاب رجوع کردوبامقایسه‌ی دیروزوامروزبه نبوغ صادق هدایت پی برد.باری دلخوش دارم تا بازهم ازجای جای این کتاب پندآموزبنویسم.حاجی ابوتراب که از دردبواسیربه آخ آخ واوف اوف افتاده عده ای بادنجان دورقاب چین رادعوت کرده تاحاجی رادر امرانتخابات یاری کنند .آخه کوفتم بشه حاج آقامثل هزاران حاج آقای امروزخیرسرش قصدداردوکیل مجلس شود!ومردم راازفلاکت نجات دهد!وچرانشود!؟ مگرتابه حال کم بوده اندکسانی که میخواسته اندبه بدبختی ماپایان دهندوچون برخرمرادسوارشدندروزبه روزمارابه روزسیاهترانداخته اند؟خودفروشان می آیند وقول میدهند ومیروند.ازبین دعوت شدگان حاجی آقاچون شنیده (منادی الحق)شاعربرجسته ایست اورا هم دعوت کرده تارام آرام به اوبگویدقصیده ای به نفع اودرمبارزات انتخاباتی بنویسد تاحاجی هم اززد وبدهایش استفاده کرده اورابه مطبوعات چی ها معرفی کندآنچه به دنبال می آید گفتگوی حاجی با منادی الحق شاعر است.

حاجی_شنیده ام شماقصیده های عالی میسازید؟

منادی الحق_بنده درتمام عمرم قصیده نگفته ام.

حاجی_خوب مقصودشعره قصیده یا تصنیف فرق نمیکنه!

منادیالحق_گمان میکنم که سوتفاهمی رخ داده،به آن معنی که شماشعرمیخواهیدازعهده‌ی من خارج است

حاجی _شکسته نفسی میفرمائیدبرای شماکاری نداره من خیلی ازشعرای معاصررامیشناسم،اگرلب ترکرده بودم سرودست میشکستنداماازتعریفهائی که ازمقام ادبی شماشنیدم ومیدانستم آدم گوشه نشین ومحتاج به معرفی وپشتیبانی هستیداین بود که شمارادرنظرگرفتم

منادی الحق_شما اشنباه میکنیدمن احتیاجی به معرفی وعرض اندام ندارم ازکسی هم تاحالا صدقه نخواسته ام.برای شما شعربی معنی بلکه مضراست وشاعرگداست.فقط دزدها وسردمداران وگردنه گیرهاوقاچاقهاعاقل وباهوشندوکارآنهادرجامعه ارزش دارد

جاجی که منتظر این جواب نبودازجادررفت وزبانش به لکنت افتاد:

حاجی_شماهم ...عضو...همین جامعه...هستیدگیرم دزد بی عرضه..

منادرالحق حرفش رابرید:

منادی الحق_حق باشماست درین محیط پست احمق نوازسفله پرورورجاله پسندکه شمارجل برجسته‌ی آن هستیدوزندگی رامطابق حرص وطمع وپستیها وحماقت خودتان درست کرده ایدوازآن حمایت میکنید،من درین جامعه بفراخورزندگی امثال شما درست شده نمیتوانم منشااثرباشم،وجودم عاطل وباطل است،چون شاعرهای شماهم بایدمثل خودتان باشداما افتخارمیکنم درین چاهک خلاکه بقول خودتان درست کرده ایدوهمه چیزباسنگ دزدها طرارها وجاسوسها سنجیده میشودولغات مفهوم ومعانی خودراگم کرده درین چاهک هیچ کاره ام.تواینچاهک فقط شماحق دارید که بخورید وکلفت بشوید.این چاهک بشماارزانی!امامن محکومم که ازگند شماهاخفه بشوم.آیا شاعرگداومتملق است یا شماهادائمادنبال جامعه موس موس میکنیدوکلاه مردم رابرمیداریدوبوسیله‌ی عوامفریبی ازآنها گدائی میکنید؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد